جوزپه وردی خالق شاهکارهای اپرا
9 اکتبر 2019آشنایی با تاریخچه ساز دوتار
23 اکتبر 2019موسیقی کودک از اساسیترین شاخههای موسیقی به شمار میآید. اهمیت موسیقی کودک به این دلیل است که آن فراگیری موسیقی چه از نظر شنیداری و چه نواختن ساز در دوران کودکی پایهگذاری میشود. آموزش موسیقی به کودکان باعث میشود آنها نسبت به محرکهای شنوایی دقیقتر و هوشیارتر باشند. موسیقی کودک در جهان در کشورهای پیشرفته پس از جنگ جهانی دوم با شیوههای مدون مطرح شده است.
آموزش موسیقی در کودکان باعث بروز هیجان کودکی، خلاقیت، تقویت احساسات کودک و اعتماد به نفس او و تقویت روحیه جمعی میشود. تحقیقات نشان میدهد کودکانی که نواختن سازی را فرا میگیرند نسبت به دیگر کودکان توانایی بیشتری در مهارتهای خواندن و درک ریاضیات دارند. فراگیری موسیقی نیاز به استمرار در تمرین کردن دارد و همین استمرار باعث میشود کودک با افزایش سن قدرت رویارویی با مشکلات زندگی را داشته باشد.
موسیقی کودک در دنیا
از ابتدای قرن بیستم چند روش برای آموزش موسیقی کودک در جهان به وجود آمده است. مهمترین این روشها را افرادی در جهان به وجود آوردند که در ادامه مقاله بیشتر با آنها آشنا خواهیم شد.
«کلودیو مونته سوری» پزشک زن ایتالیایی اولین کسی است که در سال 1907 به تدوین روشهای آموزش درست و کامل موسیقی پرداخت. او آشنایی خاصی با موسیقی نداشت و نظریات او بیشتر مربوط به تعلیم و تربیت میشدند.
یکی از نکات مثبت روش مونته سوری این بود که با دستهبندی صداها دقت شنوایی کودکان را میآزمود و سپس تمریناتی را برای دقیق شنیدن صداها پایهریزی کرد. حرکات ریتمیک در روش مونته سوری منجر به پرورش جسمانی کودک میشد.
«امیل ژاک دالکروز» استاد هارمونی در کنسرواتور ژنو بود. او در سال 1905 نتایج تحقیقات خود در زمینه موسیقی کودک را ارائه کرد. از نظر او هوش و شعور موسیقیایی کودک یکی از فاکتورهای مهم زیرساختهای تعلیم و تربیت محسوب میشود. دالکروز سیستمی را ایجاد کرد که در آن بداههخوانی در سلفژ اساسیترین بخش بود. او اوریتمیک (Orhythmic) را به وجود آورد. اوریتمیک مجموعهای از حرکات هماهنگ بود که کودکان را به کمک حرکات فیزیکی موفق به درک عناصر موسیقی مانند ملودی، ریتم، هارمونی، سبک و فرم میکرد.
نقطه اشتراک روش مونته سوری و دالکروز اهمیت قائل شدن برای آواز خواندن کودکان بود. در روش دالکروز حرکات فیزیکی برای موسیقی کودکان بسیار اهمیت دارد.
«کارل ارف» آهنگساز و موسیقیدان آلمانی در دهه 1920 مدرسه موسیقی و ورزش را به دلیل ضعف در آموزشها بنیادی موسیقی در آن زمان تاسیس کرد. تاکید کارل ارف بر بداههپردازی بود و پرورش خلاقیت و شناسایی تواناییهای بالقوه کودکان را هدف مقدماتی موسیقی میدانست.
روش ارف دارای کاربردهای درمانی هم بود. هماهنگی گفتار، تاکید بر نواختن ساز و حرکات بدنی، خواندن سرود و آواز و… در کودکانی که مشکل تکلم داشتند به بهبود گفتار و حرکات بدنی منجر میشد.
کارل ارف علاوه بر تدوین روشهای آموزشی برای موسیقی کودکان، سازهای مناسبی نیز برای آنها ساخت که موسیقی کودک در جهان را تحت تاثیر قرار داد.
«زولتان کودای» اهل مجارستان بود و به دلیل ضعف آموزش موسیقی در این کشور در سال 1906 روشی را برای ارتقای سطح آموزش موسیقی تدوین کرد. در روش کودای بهترین بیان طبیعی موسیقی، خواندن است به همین دلیل در روش خود از ترانههای محلی بهره میگرفت.
به نظر کودای سن سه تا پنج سالگی کودک برای تعلیم موسیقی نسبت به سنین دیگر ترجیح داشت. او بر این نکته تاکید داشت که استمرار در تمرین و شرکت در کارهای گروهی سطح معلومات کودک را در همه زمینهها ارتقا میدهد.
آوازخوانی بدون ساز، آوازهای کوتاه، مهارتهای ریتمیک، حرکتهای آزاد و تربیت گوش در روش کودای بسیار اهمیت دارند.
«شی نی چی سوزوکی» معلم و نوازنده ویولن ژاپنی در عرصه موسیقی کودک فعالیت بسیار موثری داشته است. او پس از جنگ جهانی دوم برای همدردی با کودکان تمام وقت خود را به آموزش موسیقی به کودکان اختصاص داد.
سوزوکی معتقد بود توانایی موسیقیایی قابلیتی است که میتوان آن را پرورش داد و حتما نباید استعداد ذاتی باشد. او بر آموزش شفاهی تاکید میکرد و معتقد بود کودک باید از سه یا چهار سالگی موسیقی را بیاموزد. والدین کودک در روش سوزوکی نقش مربی را ایفا میکردند. آموزش در این روش متکی بر سه محور معلم، کودک و والدین بود.
نتخوانی در روش سوزوکی به تاخیر انداخته میشد تا مهارتهای شنیداری کودکان کاملا تثبیت شود. روش سوزوکی از بهترین روشهای آموزش موسیقی به کودکان است که به آموزش موسیقی سنتی در ایران و آموزشگاه موسیقی در تهران نیز شباهت دارد.